زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

گل بنفشه

این هم سرنوشت چاله خیابون ما

بالاخره کارشون تموم شد و خیابون رو باز کردن

این آخرهای کارشون هست که داشتن چاله رو پر می کردن



و این هم آسفالت نهایی

فکر کنم کارگرهای خیابون با خودشون فکر می کنند این چاله چقدر چیز مهمیه که این دختره هر روز میاد عکس می گیره شاید فکر کنند گنجی چیزی زیر پل هست که من هر روز میرم بهش سر میزنم


اون غلتک کوچولو رو ببینید



این هم آخر کار. با خط کش متر کردن و آسفالت کردن! خطوط زرد رو هم پاک کردن

الان که دمای هوا رو می بینم با خودم میگم هی بهار هنوز اینجاها نیومده ها

آخه وقتی دمای هوا اونجا 26 درجه است دمای هوا اینجا 10 درجه است. تازه صبح زود کمتر هم میشه. گاهی صبح که میرم بیرون با خودم میگم کاش می شد دست کش هم دست کنم .هوا سرده و ما کما فی السابق(چقدر عربیه!) کاپشن و کلاه می پوشیم


این هم مجسمه "بانوی ما" که توی پارک سرکوچه است


این هم گل کاری پارک کوچولوی ما. اینجا هم مثل ایران از گل بنفشه در رنگ های مختلف برای تزئین میادین و پارک ها استفاده می کنند و البته من تعجب می کنم که خانوم باغبون چرا هر روز آبشون میده. آخه به نظرم هوا بارونیه وگل ها آب نمی خوان(اگر این ها هر روز آب بخورن گل های بیچاره ما توی اون گرما باید چی بگن)


گل بنفشه برای من همیشه یادآور باغچه خونمون هست. گل لاله های وسطش هم قشنگه

من هستم

خب بالاخره یکی سراغ ما رو گرفت

بزن زنگ رو به سلامتی داداش جونم که پرسید "کجایی؟"

منتظر بودم یکی بیاد ازم بپرسه کجایی تا من بیام