-
کلاس اول مجازی
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1399 10:30
بله ما هم امسال کلاس مجازی داریم اونم از نوع کلاس اولی البته آقای همسر بهار و تابستان امسال درگیر کلاس مجازی بودند ولی نقش استاد کجا و دانش آموز ابتدایی کجا! قسمت سخت ماجرا آشتی ارمیا با موبایل هست.تا قبل از کلاس مجازی طبق قانون خونه ما موبایل برای بزرگترهاست و بچه ها نیازی به موبایل ندارن.داداشی ها هم این قانون رو...
-
۲۰سوالی
دوشنبه 5 خردادماه سال 1399 14:42
داداشی ها بیست سوالی بازی میکنن - یک چیز سخت تو ذهنمه :آپولو ئه؟؟!! -نه :پس دیفرانسلیه؟!
-
شب قدر
چهارشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1399 10:22
وقتی به داداشی ها میگم امشب همون شبی ه که منتظرش بودین و میشه تا صبح بیدار بود از خوشحالی میخواستن بال دربیارن. قبلا راجع بهش صحبت کرده بودیم و گفته بودم میتونین تا صبح بازی کنید و خوراکی های مختلف بخورین و ما هم دعا و نماز می خونیم.داداشی ها از قسمت خوردن خیلی استقبال کردن و اولین درخواست هم خوردن هندوانه بود،چیزی که...
-
بازی های قرنطینه ای
جمعه 22 فروردینماه سال 1399 09:28
چرا پسرهای من بازی های پیشنهادی کانال های تلگرامی برای روزهای قرنطینه نمی پسندن؟
-
ژاپنی های مودب
سهشنبه 14 آبانماه سال 1398 13:59
این دوست ژاپنی ما بسیار مودب هست و البته کم حرف. ایشان که ایران شناس هست و برای سفر یک هفته ای به اطراف شهر ما آمده بود با فروتنی بسیار از مهمان نوازی تشکر کرد. در بحث فرهنگ ها با شرمندگی بسیار گفت مردم ما برای کره جنوبی خیلی جک میگویند و آنها رو مسخره می کنند. و گفت مردم چین تهاجمی و هیجانی تر هستند برعکس فرهنگ...
-
صدای خدا
یکشنبه 14 مهرماه سال 1398 08:58
داداش ایلیا که الان سه سال و نیم رد کرده میگه من امروز فقط صبحانه قرمز می خورم و خودش پیشنهاد میده مربای آلبالو با گوجه!(کاملا مشخص که تحت تاثیر کتاب آموزش رنگ هاشه) بعد از صبحانه سفارشی ش وقتی داره عدد سه رو میشمره و لاک پشت ها رو به همون تعداد رنگ میکنه یه دفعه میگه چرا ما دیگه صدای خدا رو نمی شنویم!؟از کلمه دیگه اش...
-
تشخیص
دوشنبه 8 مهرماه سال 1398 14:10
برام جالبه که ارمیا خط ژاپنی و انگلیسی و عربی و فارسی رو. از هم تشخیص میده و سعی می کنه حروفش رو بنویسه
-
بطری خالی
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1398 13:53
اوایل که آمده بودیم ایران برای یک شیشه و یا بطری خالی به مادرجان یا همسایه رجوع می کردیم ولی الان خودمون صادر کننده بطری و شیشه و ظروف خالی شدیم
-
هر جایی با یک بو
جمعه 17 خردادماه سال 1398 14:11
بعضی بوها خاطره انگیزند و هر بار که به مشام می رسند ذهن پرواز می کنه به یک مکان یا زمان یا آدم خاص. مثل بوی دارچین که برای من یادآور شیرینی های کریسمس هست و بوی آویشن که طعم غذاهای خوشمزه خونه مامان رو داره. اولین بار بعد از برگشتنم که این بو رو حس کردم وقتی بود که خواهرجان اومده بود کمکم و داشتیم پیتزا درست می کردیم....
-
خونه تکونی
دوشنبه 20 اسفندماه سال 1397 11:43
خیلی خوشحالم که بدون خونه تکونی هم می تونم سال نو رو شروع کنم
-
صنایع دستی
سهشنبه 20 آذرماه سال 1397 12:30
بهترین چاقو/کاردی که تا حالا تو آشپزخونه داشتم چاقوی زنجان؛همه اون چاقوها و کاردهای قبلی از ملیت های مختلف آلمانی و چینی و ژاپنی رو کنار گذاشتم
-
مادرها و بچه ها
سهشنبه 17 مهرماه سال 1397 07:07
یادمون باشه به مادرها و بچه هاشون ایراد نگیریم و با گذشته خودمون و یا اطرافیانمون مقایسه نکنیم؛
-
از حقوق مادر کودک
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1397 14:36
چقدر خوب می شد که تمرین کنیم به کودکان در خیابان و پارک و مهمانی شکلات ندهیم. یاد بگیریم برنامه کودکان توسط والدین مدیریت میشه و شاید الان وقت خوردن شکلات اونم کاکائویی نیست
-
کمک از راه میرسد
پنجشنبه 4 مردادماه سال 1397 08:51
وقتی تو گرمای داغ مردادماه سرماخوردی و به استراحت نیاز داری کمک از راه میرسه و پسرهای پرانرژی رو میبره گردش؛مزیت تو شهر خودت بودن یکیش همینه؛ البته قرار بود فقط داداش بزرگه بره ولی خب داداش کوچیکه هم اونقدر بزرگ شده که نشه قالش گذاشت و زودتر خودش رو به دم در میرسونه تا جا نمونه
-
ادامه دارد....
یکشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1397 11:58
جالبه که بعد از این همه مدت از تعطیلی وبلاگ هنوز مراجعه کننده هست
-
تجدید خاطرات1
جمعه 2 تیرماه سال 1396 08:41
در چند هفته ی گذشته فرصتی پیدا شد که برای دیدار دوستانمان و یادآوری خاطرات سری به شهر کوچکمان در آلمان بزنیم. چمدون بستن با وجود دو تا فسقلی کار سختی بود هر چند مثل همیشه فرشته های غیبی که در ایران نصیب ما شده به کمک مان شتافتند و یک در میان پسرها را غیب کردند تا ساک بستن و خرید سوغات به سرانجام برسد. پرواز مثل همیشه...
-
حس وطن پرستی
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1396 08:50
همیشه موقع انتخابات و بحث های اون و هیجانات ستادها حس غرور و دلنگرانی برای میهن تو فضا حس میشه. خوشحالم که ابن بار در این حال و هوا هستم. هر کشوری سطح دغدغه های مردمش فرق می کنه و البته روش های انتخاب بالاترین فرد کشور. شاید روش مستقیم انتخاب رئیس جمهور هیجانش بیشتر باشه و البته در کشور ما نبود احزابی که فرد رو برای...
-
عید در ایران
شنبه 19 فروردینماه سال 1396 17:28
برای اکثر ایرانیان دور از وطن حضور در ایام عید نوروز در ایران یک خاطره ی شیرین است و ما امسال در ایران بودیم و در همه ی عید دیدنی ها حضوری فعال داشتیم و البته منجر به تغییر عادت اساسی در پسرها شد! شب بیداری و خوردن شیرینی ها و شکلات ها و آجیل و دایم در مهمانی بودن معضلی است که بعد از تعطیلات اثر خودش رو نشون میده این...
-
مائده های آسمانی
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1395 21:57
از جمله دغدغه های ذهنی اکثر خانم هاست که فردا ناهار چی بپزم و یا شام چی بخوریم که تکراری نباشه. در آلمان که بودیم و گاهی برنامه ای بود و برای مدت طولانی بیرون بودیم وقتی می رسیدیم خانه می گفتیم کاش یک رستورانی بود می تونستیم سر راه غذا بگیریم و حالا مجبور نبودیم با گرسنگی فراوان در فکر تهیه ی غذا باشیم!(این نکته را هم...
-
هوا
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1395 17:20
الان شهر سابق مون در آلمان! دمای هوای منفی رو تجربه می کنه و ما داریم وارد بهار میشیم(البته از نظر من ها!). نمی دونم باید خوشحال باشم از این که تو اون سرما نیستم یا ناراحت باشم از این که این گرمای زیرپوستی نشان از تابستان داغ و طولانی دارد. گاهی که با پسرها سوار بر کالسکه میریم گردش در خیابان های اطراف خانه ، رهگذران...
-
یلدای دور همی
جمعه 3 دیماه سال 1395 22:53
همیشه چند روز بعد از یلدای ما، میلاد مسیح است و برای من یادآور شور و هیجان کریسمس و شمایل های میلاد در شهر و البته تولد برادرجان ارمیا. خب بعد مدت ها، یلدای ما در کنار خانواده و فامیل و هیجان ارمیا از دیدن فامیل ها در یک جا و انارهای دان کرده . سبک زندگی در فامیل هنوز بسان قبل است، یعنی در هفته ی قبل ما هر روز هفته...
-
از دوری به دوستی؟
شنبه 20 آذرماه سال 1395 16:29
من که قبلا از شلغم خوشم نمی اومد و لیموشیرین رو برای مریضی می دونستم چرا این قدر بهشون علاقمند شدم؟؟ یعنی چند سال دوری از این خوردنی ها منو علاقمند کرده؟ الان اکثر دنیا غرق در کریسمس و بازارچه وبابانوئل هستند.
-
این روزها
دوشنبه 10 آبانماه سال 1395 13:55
با توجه به ساعات کار همسر و کم حضوریش تو خونه فرصت برای نوشتن بسیار اندک مهیا می شود. ما هم که حسابی تلافی چند سال دوری رو در آوردیم و هر روز خانه ی مامان جون تشریف داریم اگر بخواهم مختصر از جذابیت های این روزها بنویسم می توانم به دو نکته ی خرید با خواندن و پلاستیک های رنگارنگ اشاره کنم. قدم زدن بین قفسه های مواد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 مهرماه سال 1395 11:08
-
عکس
سهشنبه 27 مهرماه سال 1395 10:06
مونیخ مونیخ جشن 3اکتبر روز اتحاد دو آلمان و فروپاشی دیوار برلین
-
عادت می کنیم
سهشنبه 19 مردادماه سال 1395 20:14
خب می بینید که ما هم درگیر زندگی شده ایم و فرصت سر زدن به وبلاگ کم شده و البته اگر بخوام بنویسم باید از شیطنت ها و گریه های پسرها بنویسم. ما هم کم کم دیگه به سر و صدای موتورها و ماشین ها و بوق های بی بهانه و بی موقع شون عادت می کنیم ولی انصافا استفاده از بوق در این شهر خیلی بیش از تعریف استانداردش هست. همسایه هایی که...
-
muetterzentrum مرکز مادر ان
شنبه 2 مردادماه سال 1395 16:13
در میان عکس های لپ تاپ، تصاویر ارمیا را در مرکز مادران شهرمان دیدم. این مراکز که در بسیاری از شهرهای آلمان دایر است از کمک شهرداری و خیرین فراهم شده است. مرکز شهر ما دو اتاق بازی عمومی و یک مهد و یک اتاق کلاس و یک اتاق برای فروش وسایل دست دوم کودکان و اتاق ورزش و آشپزخانه و تریا دارد. دوست ایرانی ما در این مرکز فعالیت...
-
اگر همگی دیابت نگیریم خوبه!!
جمعه 18 تیرماه سال 1395 09:40
عیدتون مبارک باشه. ان شالله که روز عید فطر و روزهای بعد از آن در میان خانواده و فامیل بهتون خوش بگذره اگر هم در سفر هستین امیدوارم تو ترافیک گیر نکنید! بعد از مراسمات عید فطر و مواجه شدن با جعبه های شیرینی های متنوع و وسوسه و علاقه ی شدید من به تست کردن همه ی شیرینی ها به این نکته اندیشیدم که اگر کسی سه ماه رجب و...
-
در شهر(مراکز خرید-پارک)
چهارشنبه 2 تیرماه سال 1395 15:02
خب ما با شرایط تا حدی کنار اومدیم و البته اون هم به خاطر اینه که ماه رمضان و گرما باعث شده کمتر از خونه بریم بیرون و فعلا در خدمت پسرهای خوش گریه و کم خواب هستیم.دیروز فرصتی یک ساعته پیش آمد تا با خواهر جان به مغازه های بخش تجاری شهر سری بزنیم. دیدن آدم ها با لباس های شاد و گلدار و چهره های باطراوت و پررنگ و آب برای...
-
تفاوت های لحظه اول
جمعه 21 خردادماه سال 1395 11:56
خوشحالم که هنوز دوستانی هستند که به اینجا سر می زنند.ممنون از لطف همگی و ایده هاتون.ان شالله باز هم بتونم بنویسم و شما هم با کامنت هاتون اینجا رو روشن نگه دارید. از دوستانی که ساکن آلمان هستند ولطف می کنند و به من سر می زنند و وبلاپ ندارند خواهش می کنم در صورت تمایل نوشته ها و تجربیاتشون رو در اینجا به اشتراک...